صفحه شخصی حسین خراسانی   
 
نام و نام خانوادگی: حسین خراسانی
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی عمران
تاریخ عضویت:  1392/08/24
 روزنوشت ها    
 

 طنز: امضا فروشی در یک پرده بخش عمران

8

طنز: امضا فروشی در یک پرده

حراجی. روز. کنار خیابان

• بدو بدو حراجش کردم. آتیش زدم به مالم. خونه دار و بچه دار، نقشه سازه رو بردار و بیار. امضای تازه دارم. امضای فرد اعلا. آقا امضا بدم خدمتتون؟ آخریشه ها. تموم شد. دارم میرما. از کفتون میره ها. ببین کی گفتم.

• سلام داداش.

• سلام عزیزم، خوش اومدی. چی میخوای؟

• چی دارین؟

• امضا داریم. امضاهای خوشگل. با تنوع رنگ و ضخامت قلم.

• یکی از اون امضا خوشگلات میندازی زیر این نقشه، ما بریم پی کارمون؟

• آره عزیزم، ببینم نقشتو. به به چند طبقه هست به سلامتی؟

• سلامت باشید. پنج طبقه ناقابله. غلام شماس. یه خرپشته هم داره با یه سوئیت که قابل دار نیست.

• تاج سره. نور چشم ماست. به به! به به! سیستمش قاب خمشیه دیگه؟

• نه بابا، مهاربندی همگراس که بادبنداشو حذف کردیم که راحت بشه بازشو داد. چیه این ضربدریا وسط ساختمون؟

• آفرین آفرین... عجب فکر عاقلانه ای. شما ماشاا... هزار ماشاا... هم مهندس عمرانی، هم معماری.

• لطف دارید شما. دست پرورده م.

• ای بابا نوکرتم. ضوابط طرح لرزه ای هم رعایت شده دیگه خدا بخواد؟

• صد درصد. آقا من حاضرم جون مادرمو قسم بخورم که حتی اگه زلزله کوبه ژاپن هم بیاد عمرا این ساختمون ترک برداره.

• قسم لازم نیس عزیز دلم. شما حرفت سنده. نور چشم مایی. چرا سر یه سازه پنج طبقه ناقابل قضیه رو خانوادگی میکنی؟

• مخلصتم داداش. گفتم یعنی خیالت راحت باشه.

• میگم عزیزم، فایل های طراحیشو داری بدی ببینم؟

• نه دیگه داداش. ما دستی حساب می کنیم. مثلا ببین این تیره بهش میخوره چهارده جواب بده.

• آهان، یعنی شما ببینی میشناسی دیگه؟

• خدا رو شکر بالاخره ما هم یا توانایی هایی داریم.

• خب این ستونه بهش میخوره چی باشه الان؟

• بذار ببینم... این بهش نمیخوره کلا.

• آفرین، آفرین به این درایتت. خب امضا میدم ولی گرون برات تموم میشه ها.

• چرا داداش؟ عزیز ارزون بده ما مشتری شیم دیگه.

• برادر من تو استانداردهای لازم برا ساخت یه طویله رو هم رعایت نکردی. زلزله که سهله. باد هم بیاد این ساختمون میریزه.

• خب باشه. هر چقدر بفرمایید ما در خدمتیم. شما امضا کن که تا عصر باید خونه رو تحویل بدیم که خلق خدا بی سرپناه نمونن.

• تا عصر؟ آخه آدمیزاد! تا عصر فونداسیون ساختمونم نمیشه ساخت.

• فونداسیون؟ بابا این قرتی بازیا مال تازه به دوران رسیده هاس. یه بتن مگر میریزیم زمین صاف شه، توکل بر خدا می سازیم میره دیگه.

• آخه نمیشه که. مگه ستون هاتون رو پانچ نمیکنین؟

• پانچ؟ ستون؟ چی میگی مهندس؟ نیروگاه هسته ای که نیست، یه خونه پنج طبقه س دیگه.

• آخه عزیزم من گفتم امضامو میفروشم، ولی خودت وجدان داشته باش. الان زلزله بیاد که همه ساکنای این خونه که تو ساختی میمیرن که.

• مهندس به جان خودت، منم به فکر مردمم. شما فرض کن زلزله بیاد. خب همه شهر خراب میشه، همه میمیرن. ساکنین این خونه چه گناهی کرده ن که باید داغ عزیزانشون رو ببینن؟ شما چقدر سنگدلی؟

• خب در حقیقت حق با شماست. منم خیلی سنگدل نیستم. شما اگه هزینه امضاش رو بپردازی، من اتفاقا خیلی هم استقبال می کنم از این زاویه دید شما.

• خب زودتر بگو قربونت برم. من مخلصت هم هستم، تو فقط عدد بگو.

• یه سوال دیگه بپرسم؟

• بابا مهندس، اومدی و نسازی ها. خب بگو امضا نمیدم، ما بریم سراغ یه مهندس دیگه. حالا خوبه آرتیست نشدی واسه یه امضا اینقد خودتو می گیری.

• نه بابا، این حرفا کدومه؟ امضای ما مال شماست. فقط محض کنجکاوی عرض می کنم.

• مهندس کنجکاوی زیادم خوب نیست ها. یهو مجبور میشی شب سر گرسنه به بالین بذاری.



• غلط کردم بابا. سوالم یادم رفت.

• بپرس. جون مهندس شوخی کردم بخندیم. بپرس بالاخره شما وظیفه ای رو دوشته. مهندس ناظری. حق داری بپرسی. مسئولیت پروژه با شماست. بپرس عزیزم.

• من خاک پاتم. میگم شما بتن با عیار چند استفاده می کنین؟

• خیالت تخت مهندس، بیست و چهار عیاره، ناب ناب. مثل طلا.

• بیست و چهار؟ فکر کنم منظورت دویست و چهل باشه. نه؟

• دویست و چهل؟ چه خبره مهندس؟ سخت نگیر. سد کاررون که نیست. یه کم از خاک پاک این سرزمینو با سیمان و آب قاطی می کنیم، میشه بتن ناب. صرفه جویی هم هست.

• فدای اون روح لطیف صرفه جوت بشم. باشه. عب نداره. قیمتش ولی برات درمیاد این قدر.

• این قدر؟ مهندس، انصافت کجاست؟ من اگه میخواستم این قدر خرج کنم که برج میلاد می ساختم. نظرت راجع به اون قدر چیه؟

• اون قدر دیگه انصافا خیلی کمه، مگر به یه شرط. به شرطی که دو تا از بادبنداتو اجرا کنی.

• ای بابا. ذوق معماری نداری دیگه مهندس. بادبند، خونه رو بلااستفاده می کنه. زشته. فایده ای هم نداره خداییش. ولی عب نداره مهندس، اجرا می کنم. اما اگه فردا خودت این خونه رو خریدی، نگی چرا وسط پارکینگش ضربدری داره ها. تقصیر خودته.

• نه قربونت برم، خیالت راحت. من جونمو دوست دارم. شما تاج سری. من نه از شما خونه می خرم، نه از شعاع دو کیلومتری خونه هات عبور می کنم. اصلا وقتی باد میاد این خونه ای که تو می سازی برا عابرین پیاده هم خطر جدی محسوب میشه. ولش کن، امضای چه رنگی دوست داری؟

• مهندس آبی فیروزه ای اگه داری لطف کنی که خوش یمن هم هست. خدا خیرت بده.

• قربونت برم. اینم یه امضای خوشگل آبی فیروزه ای. بذار اسممم بنویسم اینجا: کامبیز باوجدان.

• آقا خیلی لطف کردی. امیدوارم پروژه های بزرگتری رو با همکاری هم انجام بدیم.

• فدات شم. من در خدمتم.

• به سلامت.خیر پیش.

بر گرفته از: صما

سه شنبه 22 مهر 1393 ساعت 11:58  
 نظرات