از وبلاگهای اجتماعی تا کانالهای تلگرامعلیرضا شیرازی
مدیر سایت بلاگفا
بهطور خلاصه میتوان گفت وبلاگنویسی در ایران بسیار خوب شروع شد. جامعهای از جوانان تحصیل کرده که حرفهایشان برای خواننده فارسی زبان نو بود. گروهی که برخی از آنها خارج از کشور بودند و توانستند بخشی از آنچه در خارج از کشور میگذرد را به خواننده فارسی زبان داخل کشور منتقل کنند و بسیاری دیگر آشنایی به زبان انگلیسی داشته و توانستند خلاصهای فارسی از محتوای انگلیسی درباره تکنولوژی، مباحث اجتماعی و.... بنویسند. گروهی از زنان تحصیل کرده از روزمرگیها و آنچه در ذهن داشتند یا در جامعه تجربه میکردند نوشتند و در این میان تعداد قابل توجهی خبرنگار نیز وبلاگنویسی را تجربه کردند و توانستند کانالی غیررسمی، اما بسیار جذاب برای اخبار و مسائل اجتماعی و سیاسی باشند.
در آن زمان هم فضاهای دیگری برای بحث و ارتباط بین کاربران بود اما در چترومهای یاهو یا دیگر چت رومها بیشتر جدال و فحاشی بود و در بهترین حالت جایی برای دوستیابی و در گروههای یاهو محتوای زرد و تبلیغاتی منتشر میشد. وبلاگنویسی فضایی جدی و فاخر برای تبادل نظر بین فارسی زبانها ایجاد کرد. شاید برای اولین بار بود که مردم اینچنین در تولید محتوا مشارکت میکردند و نظراتشان درباره مباحث اجتماعی یا سیاسی بدون واسطه منتشر میشد. به شخصه برای من و برای سالها هر آنچه از زندگی در خارج از کشور میدانستم آن چیزی بود که در وبلاگهای فارسی خوانده بودم یا اولین بار در یک وبلاگ فارسی با مفهوم شبکه اجتماعی مجازی آشنا شدم و سالها وبلاگها بهترینجا برای شروع وبگردی و آشنایی با سایتهای جدید برایم بوده است.با چنین شروع درخشانی انتظار زیادی از آینده وب فارسی میرفت و البته اوضاع هم خوب پیش رفت، کم کم تعداد بیشتری وبلاگنویسی را تجربه کردند و دیگر میتوانستیم وبلاگهایی از استادان مسن دانشگاه تا وبلاگهای نوجوانان را بخوانیم و البته طبیعی بود که با حجم بالایی از وبلاگهای تازه کار که متعلق به نوجوانان یا دانشجویان تازه نفس بود محتوای وبلاگها الزاما با محتوای هسته اولیه نویسندگان وبلاگهای فارسی متفاوت باشد، اما همچنان صدها یا هزاران وبلاگ با محتوای قابل توجه وجود داشتند که نظر علاقهمندان وبلاگنویسی را جلب میکردند. این روزها اما از آنچه در زمان شروع وبلاگنویسی انتظار میرفت بسیار فاصله داریم، برای بسیاری از کاربران حضور در فضای مجازی محدود شده است به صفحه کوچک موبایل و گویا دیگر خیلی هم حوصلهای برای خواندن متن بلند وجود ندارد.
به غیر از مطالعه سایتهای خبری حضور در فضای مجازی برای بسیاری محدود شده است به انتشار عکس از خوراکی، میهمانی یا سفر در اینستاگرام و خواندن خبرها یا محتوای زرد یا فکاهی در پیام رسانهایی همچون تلگرام و اگر نگاهی به آنچه کاربران وب فارسی انجام میدهند مانند لشکرکشی و فحاشی در صفحات فیسبوک یا اینستاگرام و فوروارد مطالب چند کانال طنز و زرد در نرم افزارهای پیام رسان متعجب میشویم از این میزان عقبگرد. اینروزها شاید شما عکس سفر یک نفر را در فیس بوک ببینید، اما کمتر پیش میآید که یک سفرنامه و خاطرات او را از سفر بخوانید، چرا که کسی دیگر حوصله نوشتن ندارد و برای بسیاری حتی حوصله تحقیق و یک جستوجوی ساده هم نیست و مطالب کذب بارها و بارها در گروهها و کانالهای تلگرام بازنشر میشود. از طرف دیگر شبکههای اجتماعی فضا و انتظار کاربران را تغییر داد. اورکات جای بهتر و ساده تری برای دوستیابی و ارتباط با دیگران بود و فیس بوک فضایی با تعامل بیشتر بین نویسنده و خوانندگان، هرچند دیگر خبر چندانی از دسترسی محتوا در موتورهای جستوجو نبود و کاربران این شبکهها نیز حوصله چندانی برای مطالب طولانی نداشتند و میدانیم که این اندک حضور جدی و محتوای قابل احترام در فیسبوک با مسدود شدن این سایت در ایران عملا از بین رفت.میتوان گفت ما یک زمستان در تولید محتوای فضای مجازی را تجربه کردیم و درخشش نرمافزارهای پیام رسان و شبکههایی مانند اینستاگرام اگرچه بهاری دیگر در حضور فضای مجازی شکل داد، اما میوه آن به شیرینی دوران طلایی وبلاگنویسی نیست.
برگرفته از:
دنیای اقتصاد